روستای برغنی-جهان مرجان

به نام آنکه جان را فکرت آموخت
قسم به قلم و آنچه می نویسد
رفتن به روستای برغنی حکایت جالبی دارد. من هیچ آشنایی با این مکان نداشتم و اسم آن را هم از قبل نشنیده بودم.شبِ قبل از رفتن به روستای برغنی، با یکی از دوستان در مورد آب دبه ،واقع در پارسیان صحبت می کردم و از تجربه سفر می گفتم : از اینکه چشمه ای داره با ماهیان زیاد که وقتی پا را در آب میذاری، دسته جمعی به سمت مون میان و با دهنشون پا رو لمس میکنند. چقدر که این تجربه حس خوبی داره و یه جور ریلکس کردن هست . به دوستم گفتم : دلم میخواد دوباره تجربه اش کنم. روز بعد در گوگل ،در حال جستجوی دیدنی های حاجی آبادِ هرمزگان بودم که با روستای برغنی و چشمه سبزپوشان مواجه شدم. بدون هیچ برنامه ریزی، همون موقع زدم به جاده و دقیقا خاطره ای را که شب قبل با دوستم در میان گذاشتم را دوباره تجربه کردم .
جدای از اینکه سراسر روز را از طبیعت زیبا لذت بردم ، مدام در حال فکر کردن در مورد هدایت خداوند بودم که موضوعی را دوباره به من یادآوری می کرد : شکرگزاری از خداوند بابت ِخلق و جذب خواسته ها از طریق قدرت تمرکز ، اصلاح باورها و اقدام عملی .
ممنون که از وب سایت جهان مرجان بازدید کرید.

بدود دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *