ابدیت-جهان مرجان

به نام آنکه جان را فکرت آموخت
قسم به قلم و آنچه می نویسد

 

 

خشت

از ایوانِ خانه پدری بیرون را می نگریستم
نگاهم بر فرازِ بام ِهمسایه ثابت ماند
خشت را پیرمردی یافتم ، آرمیده
شاهد بر احوالِ آدمیان
گم شده در گذرِ زمان
غمگین از نادیده انگاشتن
عکسش را ثبت کردم
او برای همیشه ماندگار شد و جاودانه
اکنون صدها نفر او را می بینند
 مرجان
 پاییز ۹۶

 

تولد

لحظه مرگ ِ من ،آغاز تولدم است
و چه سرمستم
 لباس سفید بر تن کنید و بنوازید غوغای ستارگان را
لحظه رهایی از زندانِ تن و پیوست به ابدیت
مرجان
بهار۹۷

 

بی خوابی

و تو آغاز یک رویایی 
من را به ژرفایِ سکوتت ببر 
پایان ِ همه دردها، آرامش مطلق
آن نقطه ی سکون
ابدیت
 مرجان
زمستان ۹۶

 

ممنون که از وب سایت جهان مرجان بازدید کردید.

بدود دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *