چهارگنبد۲-جهان مرجان

به نام آنکه جان را فکرت آموخت
قسم به قلم و آنچه می نویسد
منطقه چهارگنبد بین شهرستان سیرجان و بافت قرار دارد.ناحیه کوهستانی با زمستانهای پر از برف است. آخر هفته برف می آمد و به پیشنهاد خواهرزاده ام زدیم به جاده. بین راه ،پرستار بچه ها رو برداشتیم. دختری نجیب  از دیار افغانستان که در یکی از روستاهای اطراف سیرجان زندگی می کرد . پدرش در اتاق کوچکی واقع در چهارگنبد سکونت داشت و همه وسایل مورد نیازش را در همان اتاق گذاشته بود.ظهر را در خانه کوچک این خانواده مهربان بودیم. خانواده ای که از نظر مالی کم بضاعت بودند اما صفا و صمیمیت آنها به دنیایی می ارزید. ناهار را همانجا خوردیم. بخاری هیزمی را برایمان روشن کردند. عطر بی نظیر چوب گردو در فضا پیچیده بود. نمیدانم مرد شریف افغان، چه ویژگی در وجودش داشت که این قدر فضای خانه اش روح را جلا می داد.
بعد از خوردن ناهار به دل کوه های پوشیده از برف رفتیم. شال گردن سپنتا را جا گذاشته بودند. من خواستم شالم رو بهش بدم اما مقاومت کرد و نپوشید. به محض اینه رفتیم بیرون با کلام شیرین کودکانه گفت : یخ زدم .. بهش گفتم حالا بذار صورت و گردنت رو با شال بپوشونم که سردت نشه. چهره اش خیلی بامزه شده بود. در حالیکه دستانش رو داخل جیبش گذاشته بود سعی می کرد مثل افراد بزرگسال رفتار کنه. همراه بقیه راه می آمد و به روی خودش نمی آورد که هوا سرده. بعد از مدتی دوباره برف شروع به باریدن کرد. بچه ها ادم برفی درست کردند .اولش سرما یک مقدار بچه های کوچک را اذیت می کرد اما بعد از مدت کوتاهی به دمای محیط عادت کردند. بعد از درست کردن آدم برفی ،دختر افغان که همراه ما بود شروع کرد به غلت زدن در زمین پوشیده از برف. آزاد و رها از همه تعلقات دنیوی.
ممنون که از وب سایت جهان مرجان بازدید کردید.

بدود دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *